جدول جو
جدول جو

معنی باد مهرگان - جستجوی لغت در جدول جو

باد مهرگان(دِ مِ رَ / رِ)
باد خزان. باد خزانی. رجوع به باد، باد خزان و باد خزانی شود، مالی که بی تحمل رنجی بدست آید.
- امثال:
بادآورده را باد می برد: که بادآورده را بادش برد باز، نظیر: هر آنچه آسان یافتی آسان دهی. (مولوی از امثال و حکم دهخدا).
بر باد رود هر آنچه از باد آید. رجوع به بادآورد شود
لغت نامه دهخدا
باد مهرگان
باد خزان، باد خزانی
تصویری از باد مهرگان
تصویر باد مهرگان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی مهرگان
تصویر بی مهرگان
جانورانی که ستون فقرات و استخوان بندی ندارند، از قبیل آغازیان، خارپوستان، کرم ها، نرم تنان
فرهنگ فارسی عمید
(مُ رَ / رِ)
مرکّب از: بی + مهره + ان، بجای کلمه غیرذوفقار پذیرفته شده است یعنی جانورانی که فاقد مهره های پشت باشند. حیواناتی که ستون فقرات ندارند.
جانوران بی مهره را به سلسله هایی تقسیم میکنند از قبیل آغازیان، اسفنجها، کاکاوان (مرجانها و لالۀ دریایی) ، خارپوستان (ستارۀ دریائی و توتیا) ، کرمهای پهن، کرمهای گرد، کرمهای بندبند، نرم تنان و بندپائیان. از حیث اندازه و بزرگی جثه بی مهرگان از جانوران آغازی ذره بینی تا عظیم الجثه (نرم تن دریائی) تغییر میکنند. (دائره المعارف فارسی)، رجوع به لغات فرهنگستان ایران و جانورشناسی عمومی ج 1 ص 19 و 57 و ذوفقار شود
لغت نامه دهخدا